در شبکههای کامپیوتری، نیاز به سرعت و ظرفیت بیشتر هیچگاه از بین نمیرود. بیشتر سازمانها همچنان در حال استفاده از اترنتهای 10 گیگابیت بر ثانیه هستند؛ اما به دلیل رشد سریع ترافیک، مهندسان آنها باید از هماکنون به فکر طراحی ساختار جدید برای استفاده از ظرفیتهای بیشتر در شبکه خود باشند. امروزه شرکتها در حال پرداخت هزینههای سنگین برای پیادهسازی سرعتهای 40 و 100 گیگابیت بر ثانیه هستند تا بتوانند خدمات بهتری به کاربران خود ارائه دهند و گوی سبقت را از رقبای خود بربایند. حال باید پرسید که چرا به سرعتهای بالاتر نیاز است؟ آیا در مرکز داده خود به سرعت 40 گیگابیت یا بیشتر نیاز دارید؟
چهل سال پیش، باب مِتکالفی و دِیو باگز توانستند در شرکت «زیراکس» اختراعی به ثبت برسانند که برای مِتکالفی دکترای افتخاری از هاروارد را به همراه داشت. این اختراع، اترنت بود. اترنت در آن زمان سرعتی برابر 94.2 مگابیت بر ثانیه داشت. در اکثر تجهیزات جدید تحت شبکه، سرعت یک گیگابیت بر ثانیه، برای کاربران نهایی به عنوان سرعت مناسب انتخاب شد. بسیاری معتقدند که این سرعت برای استفاده کاربران خانگی کاملاً مناسب است. در سالهای گذشته در محیط خانه تغییرات بسیاری رخ داده است. 15 سال پیش، اینترنت Dial-up و یک کامپیوتر، تنها ابزارهایی بودند که در خانه به اینترنت متصل میشدند. سرعت این ارتباط به قدری کم بود که اتصال به اینترنت فقط برای انجام کارهای ضروری مناسب بود. اما اکنون اوضاع کاملاً متفاوت است. امروزه معمولاً هر شخصی در منزل دارای چندین دستگاه برای اتصال به شبکه است. حضور چندین گوشی هوشمند، تلویزیون هوشمند، پخشکنندههای آنلاین، لپتاپ، تبلت و در آیندهای نهچنداندور، لوازم منزل هوشمند همچون یخچال، لامپ، حسگرها و امثال آنها، در زندگی ما پررنگ است. با وجود در اختیار داشتن تمام این وسایل، سرعت یک گیگابیت بر ثانیه برای استفاده در منزل بسیار مناسب است و حتی پهنای باند بسیار زیادی بدون استفاده میماند.
در مرکز داده، موضوع مورد بحث کمی متفاوت با کاربران خانگی است. تمام این ارتباطها باید به زیرساختهایی متصل باشند و این زیرساختها باید سرعت بسیار بالایی داشته باشند. در بعضی از سرویسها مانند دراپباکس، به غیر از شما، میلیونها کاربر وجود دارند که از مرکز داده خدمات میگیرند. زیرساختها باید به گونهای طراحی شوند تا توانایی انتقال دادههای بسیار حجیم را داشته باشند.
شرکت «سیسکو» به صورت دورهای، آمارها و پیشبینیهایی از وضعیت شبکه و نرخ رشد اطلاعات در شبکه ارائه میدهد. این گزارشها با عنوان (Cisco Visual Networking Index (VNI منتشر میشوند. طبق این آمار، حجم ترافیک جهانی IP در هر ماه، از 5.72 اگزابایت در سال 2015 به 194 اگزابایت در سال 2020 افزایش خواهد یافت.
در سالهای اخیر، شاهد رشد سریع در حجم ترافیک و نوع آن در مرکز داده بودهایم. مجازیسازی یکی از دلایل رشد سریع حجم تبادل داده بر روی یک لینک یا پورت است. اجرای چندین ماشین مجازی بر روی یک سرور باعث شده است بهرهوری از یک لینک افزایش یابد. علاوه بر آن، مجازیسازی با خود تکنولوژیهایی به همراه آورده است که حجم تبادل داده در خود مرکز داده را نیز افزایش داده است. فریمهای کنترلی در مراکز داده نرمافزارمحور نمونهای از افزایش ترافیک داخلی مرکز داده هستند. در مراکز داده امروزی اغلب از ساختار Tree-tier با سطوح Core ،Aggregation و Access استفاده میشود. هر چقدر از لایه پایینتر، یعنی Access به سمت لایه Core حرکت کنیم، حجم تبادل اطلاعات افزایش مییابد.
تکنولوژی vMotion شرکت «VMware» که با کمک آن یک ماشین مجازی با تمام اطلاعاتش از یک سرور به سرور دیگر منتقل میشود، Storage Virtualization که باعث میشود چندین فضای ذخیرهسازی تبدیل به یک فضای ذخیرهسازی شوند، نمونههای دیگری هستند که امروزه در مرکز داده محبوب هستند و به دلیل استفاده از آنها، حجم تبادل اطلاعات را افزایش دادند. حضور رایانش ابری نیز در رشد حجم تبادل اطلاعات بسیار مؤثر بوده است. طبق گزارش دیگری از سیسکو با نام Cisco Global Cloud Index Report، در حدود 73 درصد از ترافیکهای مرکز دادههای ابری در داخل خود مرکز داده است. بسیاری از این اطلاعات که تبادل میشوند، به دلیل جداسازی برنامهها و سرورهایی با کاربردهای متفاوت است. برای مثال، فضای ذخیرهسازی توسط سختافزارهای مخصوص، دیتابیسها و برنامههای متفاوت در سرورهای متفاوت نگهداری میشود. علاوه بر آنها، ترافیکی را که برای پشتیبانگیری از سرورها و Replication ایجاد و بر روی شبکه جریان پیدا میکند نیز باید اضافه کرد.
ظهور سرویسهای متنوع در رایانش ابری، همچون «نرمافزار به عنوان سرویس»، باعث شده است کاربران به جای نصب یک نرمافزار به صورت محلی، ترجیح دهند به صورت متمرکزتر و از طریق محیط ابری از نرمافزار خود استفاده کنند. «پلتفرم به عنوان سرویس» و «زیرساخت به عنوان سرویس» که به کاربران ارائه داده میشود، بسیار مقرونبهصرفه و مانند «نرمافزار به عنوان سرویس» پرکاربرد هستند. کاربران نیز ترجیح خواهند داد تا این سرویسها را به صورت آنلاین استفاده کنند. علت آن نیز راحت شدن از تنظیمات پیچیده نصب نرمافزار و مهمتر از همه، در دسترس بودن آن است. با خرید هرکدام از این سرویسها، از هر جایی که دسترسی به اینترنت داشته باشید، میتوانید به فایلها یا برنامههای مورد نیازتان دسترسی داشته باشید. همین موضوع میتواند باعث استقبال کاربران و اضافه شدن بار بر روی شبکه باشد. تمام موارد اشاره شده، تنها قسمتی از تحولات اخیر هستند که باعث افزایش حجم تبادل اطلاعات شدهاند. قطعاً ظهور اینترنت اشیا نیز تأثیر بسزایی در رشد حجم تبادل اطلاعات گذاشته است. اگرچه تکنولوژیهای نوین، همچون «Fog Computing» یا همان رایانش مه، ظهور کردند تا از تبادل اطلاعات در لایههای بالاتر شبکه که حجم تبادل اطلاعات بسیار زیادی دارند، جلوگیری کنند، بهراستی نیاز به تغییر در ساختار ارتباطات، بهخصوص داخل مرکز داده موضوعی اجتنابناپذیر است و باید برای آن برنامهریزی کرد.
در سالهای اخیر، شاهد رشد سریع در حجم ترافیک و نوع آن در مرکز داده بودهایم. مجازیسازی یکی از دلایل رشد سریع حجم تبادل داده بر روی یک لینک یا پورت است. اجرای چندین ماشین مجازی بر روی یک سرور باعث شده است بهرهوری از یک لینک افزایش یابد
در دایره اصطلاحات مرکز داده، به ترافیکی که از سمت سرور به سمت لبه شبکه یا کاربر ارسال شود یا برعکس، دریافت شود، ترافیک شمال – جنوب اطلاق میشود. علاوه بر آن، به ترافیکی که داخل مرکز داده در جریان باشد و از یک سرور به سرور دیگر منتقل شود، ترافیک شرق – غرب گفته میشود. علت این نامگذاری، نحوه ترسیم شکلهای شبکه است. در این شکلها سرورهای مختلف در یک سطح هستند، اما کاربران و سرورها در سطوح مختلفی قرار دارند و کاربران بالاتر یا پایینتر از مرکز داده ترسیم میشوند. نیاز به حل مشکل رشد سریع ترافیک شرق – غرب در مرکز داده، استفاده از لینکهای با سرعت بالاتر مانند 40 گیگابیت بر ثانیه و 100 گیگابیت برثانیه را اجتنابناپذیر کرده است. شکل دو، تاریخچه استفاده از سرعتهای مختلف در ترافیکهای شرق – غرب و پیشبینی سالهای آینده از استفاده از لینکهایی با سرعتهای 40 و 100 گیگابیت بر ثانیه است. طبق این آمار، در حال حاضر حدود 15 میلیون از سرورهای جهان از لینکهای 10 گیگابیتی و حدوداً شش میلیون سرور از لینکهای 40 گیگابیتی استفاده میکنند. این گزارش از Information Week تهیه شده است.
طبق قانون نیلسون، هر سال پهنای باند مورد نیاز کابران (در بستر اینترنت) 50 درصد یا هر 21 ماه به میزان دوبرابر افزایش مییابد. در شکل سه، پیشبینی قانون نیلسون نمایش داده شده است. طبق این پیشبینیها، در سال 2018، هر کاربر به سرعت یک گیگابیت بر ثانیه نیاز خواهد داشت.
رشد اطلاعات در ایران
در سالهای اخیر، تلاشهای بسیاری برای افزایش ضریب نفوذ اینترنت در ایران صورت گرفته است. شرکتهای ارائهدهنده اینترنت برای افزایش تعداد کاربران با یکدیگر رقابت میکنند و با ارائه سرویسهای با سرعت بالا و افزایش کیفیت، قصد دارند کاربران بیشتری را به سمت خود جذب کنند. همزمان با دنیا، تعداد دستگاههای پیشرفته و آنلاین بسیار زیاد شده است. هرکدام از آنها سرویسهای مخصوصبهخود را ارائه میدهند که نیازمند اینترنت پرسرعت است. سایتهایی مانند آپارات و فیلمیو به کاربران ایرانی سرویسهای ویدیویی میدهند. بر اساس آمارها، در سالهای اخیر، کاربران ایرانی به تماشای ویدیوهای آنلاین رغبت بیشتری پیدا کردهاند. از طرف دیگر، نسلهای مخابراتی بهروز شدهاند و سرعت بیشتری را در اختیار کاربران نهایی قرار دادهاند. شرکتهای ارائهدهنده خدمات مرکز داده، فناوریهای نوین همچون سرویسهای ابری را ارائه میدهند. تمام این شواهد گواه بر سرعت بالای رشد ترافیک در ایران دارد. این رشد ترافیک هم در مراکز داده، هم در بسترهای اینترانت و اینترنت صورت گرفته است.
نکته حائز اهمیت، پیشبینیهای وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات است. در این پیشبینی که در شکل چهار نشان داده شده است، تا سال 1399، میزان سرمایهگذاری در صنایع مختلف حوزه فناوری اطلاعات از 20 هزار میلیارد تومان به 67 هزار میلیارد تومان افزایش خواهد یافت و سهم دیتا تقریباً شش برابر خواهد شد. اگر چه اطلاعات موجود در این گزارش بر مبنای میزان سرمایهگذاری است، کاملاً مشخص است که تا سال 1399 همزمان با بیشتر شدن سرمایهگذاری و بیشتر شدن سرویسهای آنلاین، پهنای باند مورد نیاز ایرانیان نیز افزایش خواهد یافت. اخیراً وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات گزارشی درباره کاربران اینترنت در ایران منتشر کرد. در این گزارش شاهد افزایش 50 درصدی کاربران اینترنت در کشور نسبت به دوره قبل بودهایم. در سال 1394، در مجموع حدود 32.8 میلیون نفر در ایران کاربر اینترنت بودهاند که این میزان نشانگر ضریب نفوذ 45.3 درصدی است. نسبت به دوره قبل، افزایش چشمگیری در تعداد کاربرانی که هر روز از اینترنت استفاده میکنند، شاهد بودهایم. تمام این آمارها نشان میدهد که بازار سرویسهای تحت شبکه در ایران از ظرفیت خوبی برخوردار است و با ارائه خدمات متنوع میتوان در بین کاربران، رغبت استفاده از این سرویسها را ایجاد کرد. پس قطعاً در آیندهای نهچنداندور در ایران نیز شاهد ظهور شرکتهایی برای ارائه خدمات تحت شبکه خواهیم بود و این موضوع باز هم حجم تبادل اطلاعات را افزایش خواهد داد که منجر به مهاجرت به زیرساختهایی با سرعت بیشتر خواهد شد.
آینده پهنای باند شبکهها
پرواضح است که زمان تغییر در ساختار شبکهها نزدیک است. این تغییر باید مستقیماً روی پهنای باند شبکه اعمال شود. آمارها نشان میدهند هم در ایران و هم در سایر نقاط جهان، با توجه به ظهور تعداد زیاد سرویسهای آنلاین، کاربران نهایی نیازمند پهنای باند بالاتری هستند. در حال حاضر سرعتهای 40 و 100 گیگابیتی به عنوان نسل بعدی پهنای باند معرفی شدهاند. اگر بخواهیم مقایسهای بر اساس هزینه، بین این دو سرعت انجام بدهیم، سرعت 40 گیگابیتی بسیار مقرونبهصرفه است. عدهای معتقدند برای مهاجرت به سرعت بالاتر، باید تمام کابلکشیها از نو شوند که هزینه زیادی دارد. به همین علت ترجیح میدهند مستقیم از 10 گیگابیت بر ثانیه، به سرعت 100 گیگابیت بر ثانیه مهاجرت کنند و منتظر کاهش قیمت تجهیزات و رفع معایب آن باشند.
ظهور سرویسهای متنوع در رایانش ابری، همچون «نرمافزار به عنوان سرویس»، باعث شده است کاربران به جای نصب یک نرمافزار به صورت محلی، ترجیح دهند به صورت متمرکزتر و از طریق محیط ابری از نرمافزار خود استفاده کنند
یکی از راهحلهای فعلی برای دستیابی به این سرعتها، استفاده از قابلیت Link Aggregation است. پهنای باند چندین لینک تجمیع میشوند و از چندین پورت گذر داده میشوند. اما به صورت منطقی، یک پورت با سرعتی تقریباً معادل مجموع سرعت تمام پورتهای استفادهشده است. از معایب این روش، تعداد زیاد پورتهای مورد نیاز، کابلکشی بیشتر و در نهایت هزینه بیشتر است. روترها و دیوارههای آتش، بر اساس پورتهای 10 گیگابیتی کار میکنند. با توجه به تعداد کم پورتهای این دستگاهها، استفاده از Link Aggregation را برای رسیدن به سرعتهای 40 و 100 گیگابیتی غیرممکن میکند. در قدم بعد باید استفاده از این تکنولوژیها را بررسی کرد.
هر چند سال یکبار از شرکتهای بزرگ و تأثیرگذار در تکنولوژی شبکه، دعوت میشود در یک گردهمایی حضور یابند که به آن Call for interest گفته میشود. در این گردهمایی درباره نیاز به ایجاد یک تکنولوژی جدید و مهم بحث میشود. علاوه بر این، مسیر و راهکاری برای دستیابی به این هدف تعیین خواهد شد. در سال 2006، در خصوص شبکههای 40 و 100 گیگابیت بر ثانیه از شرکتها دعوت به حضور درگردهمایی شد. از همان زمان کمیتهای برای دستیابی به این سرعت و تصویب استانداردهای مربوطه تشکیل و High Speed Study Group – HSSG نامیده شد. نتیجه زحمات این گروه بعد از چندین سال منجر به دستیابی به نخستین استاندارد برای این سرعتها شد. این حرکت از آن زمان همچنان ادامه دارد و شرکتهای مختلف برای ارائه تجهیزات و استاندارد برای این سرعتها در حال رقابت با یکدیگر هستند. در ادامه، به بررسی مسیر تحول این سرعتها و همچنین تجهیزاتشان میپردازیم.
کانکتورها:
به دلیل اینکه اغلب کابلهای شبکههای 40 و 100 گیگابیتی از نوع فیبر نوری هستند، کانکتورها در این شبکهها از اهمیت ویژهای برخوردارند. کانکتورها به ابتدا و انتهای فیبرها متصل میشوند و امکان اتصال فیبر به ماژول را فراهم میکنند. یک کانکتور خراب ممکن است بخشی از نور را به ماژول نرساند. همتراز نبودن کانکتور، اندازه و نحوه نصب کانکتورها همواره یکی از دغدغههای مهندسان شبکه بوده است. به دلیل اهمیت بالای همترازی و دقت زیادی که نصب کانکتورهای فیبر نوری نیاز دارند، کابلهای فیبر نوری به صورت آماده به فروش میرسد و مانند کابلهای Twisted Pair امکان اینکه یک کانکتور (مانند RJ-45) را بهراحتی به کابل متصل کرد، وجود ندارد. نسلهای کانکتورها همچنان در حال تغییر هستند و تا به حال بر اساس کاربرد کانکتورهای مختلفی به بازار عرضه شدهاند. اما تعداد اندکی از آنها امروزه پرکاربرد هستند. آشنایی با انواع کانکتور میتواند شما را در انتخاب کابل و ماژول مورد نیازتان برای پیادهسازی سرعت بالاتر در مرکز داده راهنمایی کند. با هم به بررسی آنها میپردازیم.
برای معرفی بهتر کانکتورهای فیبر نوی می توانید به مطلب “معرفی انواع آن پچ کورد و کانکتورهای فیبر نوری” سایت مراجعه کنید.
کانکتورهای FC
این نوع کانکتورها مخصوص محیطهایی با لرزش شدید طراحی شده و مخصوص کابلهای Single-mode است. از این کانکتورها در شبکههای کامپیوتری، صنایع مخابراتی، تجهیزات اندازهگیری و سایر مصارف Single-mode استفاده میشود. برخی معتقدند عبارت FC از کلمات Ferrule Connector یا Fiber Channel تشکیل شده است. امروز این کانکتورها جای خود را به کانکتورهای SC و LC دادهاند و از کانکتور FC کمتر استفاده میشود.
کانکتور ST
یکی از کانکتورهای محبوب که برای فیبرهای Multi-mode استفاده میشود. به دلیل برد کوتاه کابلهای Multi-mode، در ساختمانها و شبکههای Campus بیشتر شاهد این نوع کانکتورها خواهید بود. برای نصب شدن به ماژول، به اصطلاح از سرنیزه استفاده میکند و یک استوانه 2.5 میلیمتری از جنس سرامیک یا پلیمر دارد تا فیبر را نگه دارد. با چرخش نیمدور، سرنیزه در جای خود قرار میگیرد و فیبر محکم خواهد شد. نام ST برگفته از کلمات Straight Tip است.
کانکتور SC
این نوع کانکتورها نیز مانند ST از یک استوانه 2.5 میلیمتری بهره میبرد. عملکرد این نوع کانکتورها بسیار خوب است. ابتدا به دلیل قیمت زیادش (تقریباً دو برابر قیمت ST) استقبال زیادی از آن نشد، اما با کاهش قیمت و نزدیک شدن به قیمت ST، استفاده از آن با رشد قابل توجهی روبهرو شده است. این نوع کانکتورها در TIA-568-A استاندارد شد که سازوکار سادهای دارند و با کمی فشار، در جای خود قرار میگیرند یا از جای خود خارج میشوند.
کانکتورهای LC
LC در مقایسه با کانکتورهای قبلی اندازه کوچکتری دارد. این کانکتورها از استوانه 1.25 میلیمتری استفاده میکند و در کل اندازه آن نصف کانکتورهای ST است. این نوع کانکتورها نیز مکانیزمی شبیه به SC دارند. به دلیل کوچک بودن، امکان استفاده از تعداد زیادی فیبر در فضایی کوچک را میسر میکند و برای مرکز داده بسیار مناسب است.
کانکتورهای MPO/MTP
قدیمیترین و پرکاربردترین کانکتور در مقایسه با سایر مدلهای معرفیشده، کانکتور MPO است. نمونههای اولیه این کانکتور از 10 سال پیش در حال تولید است تا این کانکتور به جایگاه فعلی خود دست یابد. علت استقبال از این کانکتور، هزینه کم، عملکرد قابل قبول و امکان اتصال تعداد فیبر بسیار زیاد با فضای کم است. البته این موضوع باعث شده است تا بعد از پیادهسازی این کانکتورها، دسترسی برای تغییر آنها در Patch Panel یا دستگاه مربوطه سخت شود. برخی از شرکتها برای حل این مشکل، تکه پلاستیکی بلندی در انتهای کانکتور اضافه کردهاند که به Easy Tab معروف است. با این اقدام جابهجایی آنها بسیار آسان شده است. MPO مخفف عبارت Multifiber Push-On است. این نوع کانکتورها دو نوع نر و ماده دارند و هرکدام نیز دارای دو مدل 12 فیبر و 24 فیبر هستند. حالت 12 فیبر برای شبکههای 40 گیگابیت و حالت 24 فیبر برای شبکههای 100 گیگابیت استفاده میشود. در برخی از شبکهها، به جای استفاده از یک کانکتور 24 فیبر، از دو کانکتور 12 فیبر استفاده میشود. (شکل 7. ب) با توجه به اینکه استاندارد سرعت 25 گیگابیت در ثانیه در هر فیبر بهتازگی تدوین و تهیه شده است، پیشنهادهایی برای استفاده از این نوع کانکتور، برای دستیابی به سرعت 400 گیگابیت بر ثانیه ارائه شده است. در این نوع کانکتورها، 16 فیبر نوری، هرکدام با سرعت 25 گیگابیت استفاده شده است.
هرکدام از این فیبرها با سرعت 10 گیگابیت بر ثانیه در حال انتقال داده هستند. به دلیل اینکه برای هر ارتباط دو فیبر در نظر گرفته شده است (ارسال/دریافت)، این نوع کانکتورها پیادهسازی ارتباطات Full Duplex را میسر میسازند. از دیگر مسائل مهم در این نوع کانکتورها، اطمینان از صحت اتصال هر 12 یا 24 فیبر است. این کار بسیار دشوار است؛ به دلیل اینکه هر کدام از فیبرها باید به صورت جداگانه بررسی شود. با توجه به اینکه اندازه کانکتورهای MPO در حد ناخن انگشتان دست و اندازه فیبرها، نازکتر از تار مو است، باید دستگاههای تست آن بسیار بادقت باشند. قطعاً با چشم عادی نمیتوان از صحت عملکرد آن مطمئن شد.
پس از اینکه استاندارد 25 گیگابیت تصویب شد، استاندارد 100 گیگابیت شاهد تغییراتی بود که اجازه میداد با چهار لاین 25 گیگابیتی به سرعت 100 گیگابیت دست یابیم. اگر اترنت 50 گیگابیتی تکلاین نیز استاندارد شود، میتوانیم با دو لاین 50 گیگابیت به سرعت 100 گیگابیت برسیم
پس اگر قصد خرید کابلی با این نوع کانکتور را دارید، ترجیحاً از شرکتی آن را تهیه کنید که از کیفیت ساخت صنایع مربوطه در آن اطمینان دارید. در صورتی که به دقت آن حساس هستید، میتوانید با خرید یک دستگاه تست، از کیفیت ساخت آن اطمینان پیدا کنید. خوشبختانه شرکت Fluke برای تست کابلهایی با این نوع کانکتورها، دستگاهی به نام «MultiFiber Pro Optical Power Meter and Fiber Test Kits» ساخته است. این دستگاه تست به همراه انواع کابل MPO در شکل 8 نشان داده شده است.
این نوع کانکتورها را میتوان بر اساس نحوه اتصال به سه کلاس A، B و C دستهبندی کرد. در اینجا کابلهای 40 گیگابیت را شرح میدهیم که میتوان همین روند را برای 100 گیگابیت نیز تعمیم داد. کلاس A که راحتترین نوع اتصال را دارد و مانند اتصال Straight through در کابلهای زوج سیم مسی است. بدین ترتیب که پین شماره یک، به پین شماره یک متصل، پین دو به پین شماره دو و مانند آن ادامه داده میشود. در کلاس B، پین شماره یک به پین 12، پین شماره دو به 11 و تا آخر به همین صورت ادامه پیدا میکند. کلاس C مانند کلاس B است، اما این جابهجایی با زوج فیبر صورت میگیرد. بدین صورت که فیبر یک در ابتدای کابل به فیبر دو در انتهای کابل، فیبر دو در ابتدای کابل به فیبر یک در انتهای کابل و در ادامه فیبر سه به چهار و بالعکس متصل میشود. این روند تا آخر ادامه دارد. در شکل 9، هر سه کلاس نشان داده شده است.
بر اساس نوع ماژول و دستگاه میتوان کلاس مناسب را انتخاب کرد. البته اگر کابلی داشته باشید که کلاس آن با کلاس تجهیزات شما متفاوت باشد، میتوانید با کمی هزینه دستگاهی تهیه کنید که کلاسهای مختلف را به یکدیگر تبدیل میکند. برای مقایسه راحتتر کانکتورهای معرفیشده با یکدیگر، مشخصات آنها و کاربردشان در جدول 3 با یکدیگر مقایسه شدهاند.
*Insertion Loss بیانگر میزان کاهش قدرت سیگنال در هنگام الحاق در فیبر نوری است و با دسیبل نمایش داده میشود.